شیرین کاریهای جدید یسنا خانم
دو شب پیش عزیز دلم بلوزش زد بالا و عروسکش گذاشت که مثلا شیرش بده.اون شب فکر کردم اشتباه میکنم شاید منظورش چیز دیگه ای بود. اما دیشب که همه عروسکاش ردیف کردو یکی یکی گذاشت رو شکمش و با زبون میزد به سقف دهنش تا صدای شیرخوردنو دراره فهمیدم که درست دیده بودم.کاش یه فیلم از اون صحنه گرفته بودم جدیدا بعداز اینکه جیش کرد میگه دیس امیدوارم یادبگیره قبلش بگه خیلی عالی میشه به عمو رضا میگه ایزا به باباجون میگه باباجه به محمدعرفان میگه مّهِِّمِّ. ...