یسنا چیکیلو

آلیسا

خانم خانما از روزی که با مبینا آلیسا بازی کرد  یاد گرفت و این بازی رو تنها و با من  بازی میکنه .البته میگه ازده ازده   ابا ادا     هههی. ...
4 مهر 1390

کمد باباجون

عزیز دلم که مثل همه بچه های دیگه هله هولهها رو دوست داره.خصوصا پاستیل و اسمارتیز و شکلات.وقتی بابا براش خرید میکنه همه رو میذاره توی کمد باباجون تا هر وقت یسنا  به باباجون گفت هام بده باباجون تو زحمت نیفته و یسنا رو تا مغازه های سر کوچه نبره. البته قصه کمد باباجون از اونجایی شروع شد که مامان جون بادوم میخرید و میذاشت تو کمد اون تا روزانه از اونا بخوره . یسنا که بو برده بود  هی میرفت و میگفت هام .بابا هم دوتا بادوم میذاشت تو مشتش و اونو پر میکرد.یسنا خیلی با لذت اونا رو میخورد.اما وقتی باباجون بادوم نداشت تا به یسنا بده اونو میبرد تا سر کوچه وبراش خرید میکرد.این شد که بابایی خرید میکرد و میذاشت تو. کمد باباجون ...
1 مهر 1390

بدون عنوان

گل مامان چند روزیه که این مدلی میخوابه و شیر میخوره .البته کمی بیشتر زانو میزنه.وقتی پاهاشو میکشم که به خیال خودم راحتتر بخوابه اونا رو سریع برمیگردونه ...
1 مهر 1390

کلمات جدید

کلمه های جدیدی که یسناجون یادگرفته گفتن ابس یعنی اسب.اوفتاااااکه میگفت حالا شده افتاد.تجا شده ججاد.پ پ یعنی پی پی.جیش شده جیشت به آب بازی میگه آببباده.وقتی از کسی میخواد که اونو بغل کنه با اشاره دست بهش میگه بیا. ...
30 شهريور 1390

دورا

  امروز مامان جون چتری موهای دخملی رو کوتاه کرد .شکل دورا شده.همون دودودودو دورا خیلی بامزه شده.و راحته راحت .   ...
30 شهريور 1390

بدون عنوان

دیروز تولد مملی بود یسنا جون کلی رقصید و میوه و پفک و خامه (نه خود کیک)نون باگت (نه از محتویات توش)خورد و بادکنک بازی کرد.فداش بشم ...
26 شهريور 1390

پارک محله

 امروز من و بابا دخملی رو بردیم پارک محله تا کمی بازی کنه و سرگرم بشه ومپل دیروز کسل نباشه .استخر توپ پارک بادی و اسب سواری سرسره و...خیلی خوش گذروند گلم ...
24 شهريور 1390