یسنا چیکیلو

سه سالگي يسنا خانم

1393/5/3 7:00
نویسنده : مامانی
791 بازدید
اشتراک گذاری
سه سالگي يسنا ا خانم قاعدتا بايد مثل سه سالگي همه بچه ها ي ديگه بوده باشه.اما براي من كه تجربه ي اولم بود،خيلي جالب بود و تازگي داشت.هوش و استعدادش،رفتارهاي فرديش،همه اينا يه جورايي يهو بروز كرد.شعرها رو براحتي از حفظ ميشد،محبتشو بروز ميداد،مستقل شده بود،دنبال دوست ميگشت،ظاهرشو توي آينه بررسي ميكرد،تصميم گرفتم توي يه مهد كودك ثبت نامش كنم.اينجوري بهتر ميتونستم استعدادهاشو كشف كنم.و بهش كمك كنم تا در كنار دوستاي جديد و مربي خودشو پيدا كنه.قربونش برم چند روز اول رو با گريه توي مهد سر كرد.ولي بعد از اون كم كم ديدم كه شعر جديد ميخونه و قيچي به دست ميره سراغ نقاشياش واونا و ميبره و ازم چسب ميخواد تا اونا رو بچسبونه روي دفتر.ااسم دوستاشو برام ميگفت و خلاصه راضي بودم ازعكس العملاش.خواب و خوراكش هم در اثر خستگي ناشي از فعاليت توي مهد،خيلي خيلي بهتر شده بود.رنگ آميزيش خيلي خوب شد.و خيلي هم منظم شده بود.اما چون به تعطيلات عيد نزديك شديم و بعد از اون هم كلا مهد ها تق و لق ميشن،يسنا گلي هم ديگه خونه نشين شد.اون موقع ديگه من هم باردار شده بودم.و بايد مراقب محمد ايليا جون ميبودم.
پسندها (1)

نظرات (0)